Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - من دوست داشتم زندگي سه نفر را کار کنم، تقي رستگار به عنوان راننده و همراه حاج احمد متوسليان؛ باقر شيباني به عنوان همراه شهيد همت و قاسم صادقي به عنوان کسي که دنبال شهيد عباس کريمي بود.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - سالِ گذشته ي دفاعي (31 شهريور 95 تا امروز) انتشارات نارگل يکي از فعال ترين و پوياترين ناشران خصوصي بود که در حوزه دفاع مقدس، کتاب هاي متنوع و قابل تحسيني منتشر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همين بهانه چند روز پيش به دفتر اين انتشارات در حوالي ميدان انقلابِ تهران رفتيم تا با مديرش گفتگو کنيم. همين مقدمه کوتاه براي ورود به حرف هاي مفصل ما کافي است...
-چه شد که به فکر تأسيس انتشارات افتادي؟
وقتي که در نشر يا زهرا کار مي کردم، ايراداتي به نظرم در محتواها بود. البته آنجا فردي مثل برادر صمدي حضور داشت که نظارت مي کرد اما باز هم مشکلاتي ديده مي شد. چند بار که آن اشکالات را گفتم احساس کردم دوستان رنجيده مي شوند و همين هم باعث شد از آن مجموعه جدا شوم. قبل از آن هم 27 ماه در مجله پلاک هشت بودم و دوست داشتم همين کار را ادامه بدهم. آنجا همه کاري مي کردم. اسم من چند شماره مدير اجرايي بود و چند شماره هم سردبير (که لطف آقاي حسين بهزاد بود) و الا من جايگاه سردبيري نداشتم. اما من هر کاري که بود انجام مي دادم و نمي گذاشتم کاري روي زمين بماند؛ همانطور که آقاي بابايي هم هر کاري از دستش بر مي آمد انجام مي داد. من دوست داشتم در ادامه هم مجله داشته باشم اما ديدم کار پيچيده اي است و نمي شود با دست خالي آن را منتشر کرد.
من از دانشگاه به فکر توليد بودم و حتي سراغ توليد وسائل برقي هم رفتم اما سرمايه ام کم بود. وقتي وارد کار مجله وکتاب شدم، علاقه ام به اين سمت آمد چون به نوعي کار توليدي هم بود. بالاخره حال و هواي نشر در سرم زياد شد و رفتم سراغ تاسيس يک نشر مستقل.
برخي دغدغه هاي من ظاهري بود که تا حدي در نشر يازهرا(س) اجرا شد. بخشي از دغدغه ها هم محتوايي بود که آن ها را در نارگل پيگيري کردم.

-منظورت از محتوا چيست؟ مطالبي را مي خواستي توليد کني که عرصه اش نبود يا درباره چيزهايي که توليد شده بود، نظر داشتي؟
مثلا کتاب «آدم شدن چه مشکل» که آن موقع اسم ديگري داشت را به آقاي علي اکبري معرفي کرديم که گفت به درد چاپ نمي خورد. اما نظر من چيز ديگري بود. ما اين کتاب را در نارگل چاپ کرديم و کتاب موفقي شد.
-خودتان هم کتابي نوشته ايد؟
خير. به جز در اينستاگرام چيزي تا به حال ننوشته ام. يکي از مشکلاتم همين بود. چون من چيزي ننوشته بودم، هيچ کس من را به عنوان يک کارشناس قبول نمي کرد. حتي به عنوان يک خواننده حرفه اي هم قابل قبول نبودم.
-به هر حال شما معيارهايي براي خوب بودن آن کتاب داشتيد که مي شد روي آن بحث کرد.
شايد يکي از اشتباهات ما اين بود که روي آن کتاب به اندازه کافي بحث نکرديم! به هر حال انسان بايد نسبت به ديروزش عالم تر باشد. به هر حال آن روزها نسبت به الان جاهل تر بودم و شايد اگر الان اين بحث مطرح مي شد، داستان فرق مي کرد.
-ما از کليشه ها بيزاريم اما مجبوريم بخواهيم خودت را بيشتر معرفي کني...
علي اصغر بهمن نيا هستم، متولد تهران. در خيابان ششم نيروي هوايي (کوچه ساندويچ پينوکيو) هم به دنيا آمدم.
ليسانس مهندسي نرم افزار را از دانشگاه علوم و فنون مازندران در بابل، زورکي به من دادند. يعني علاقه نداشتم و حقم نبود. تنبلي مي کردم و چند بار هم انصراف دادم. رييس آنجا دکتر عبدالرضا شيخ الاسلامي بودند که اگر ايشان نبود، نمي توانستم همين ليسانس را هم بگيرم. توصيه کرد تا اينجاي کار که آمده اي، بقيه اش را هم بخوان.
-گرافيک را از کجا شروع کردي؟
من هيچ وقت گرافيک را شروع نکردم. در حقيقت وارد طراحي مبتدي با کامپيوتر شدم. از نوجواني هم علاقه داشتم و نقاشي و طراحي صورت و چهره انجام مي دادم. گرافيک اصولي دارد که من خيلي از آن ها را بلد نيستم اما برخي اوقات اين طراحي مبتدي به صورت شانسي مبتني بر اصول گرافيکي در مي آيد و خيلي اوقات هم در نمي آيد!

با حميد داودآبادي (نويسنده) و علي اکبري ( مدير انتشارات يا زهرا)
-البته بيشتر کارهاي شما خوب است. يعني مي خواهيد بگوييد من که درس نخوانده اين همه قوي هستم، اگر بخوانم، چه شود!
نه. اصلا منظورم اين نيست. در هنر بخشي از کار ذاتي است اما هر کسي اگر از راه علمي اش هم وارد شود، حتما رشد مي کند و کارهاي خوبي مي تواند انجام بدهد.
-شروع کارهاي شما در حوزه کتاب با چه انتشاراتي بود؟
من کار طراحي مبتدي را در دوران دبيرستان انجام مي دادم. مثلا عکس يک نفر را روي بدن بازيگران و بازيکنان فوتبال معروف مي گذاشتم و به صورت پوستر آماده مي کردم. يا اينکه به صورت دستي آن ها را نقاشي و طراحي مي کردم.
بعدها در دانشگاه بر اساس علاقه اي که داشتم به سمت طراحي نشريه بسيج دانشجويي با نام سيمرغ رفتم. يک روز يکي از دوستان گفت: پدرم کتابي دارد و مي خواهد چاپ کند... اولين جلد را براي آن کتاب که در زمينه مديريت بود، طراحي کردم. آن وقت حدود 24 سال داشتم. بعد از آن طراحي بنر در دانشگاه هم به عهده من بود ولي کار جدي براي کتاب نداشتم.

اولين طرح جلد حرفه اي که از من چاپ شد، براي «کتاب آهنگران» بود. البته قبل از آن يک کتاب به نام کشکول دفاع مقدس را کار کردم که خيلي حرفه اي نبود. بعد از آن هم طرح جلد کتاب «سيد عزيز» را کار کردم و بابت آن ها هم پولي نگرفتم.
-چطور با انتشارات يا زهرا(س) آشنا شدي؟
من کارهاي انتشارات «يا زهرا» را مي ديدم که خيلي ضعيف بود. روزي در دفتر يکي از دوستان مشترک (آقاي حسين ثالثي) بودم که صحبت از نشر شد و من شروع کردم به انتقاد از انتشارات يا زهرا. غافل از اينکه آقاي اکبري، مدير اين انتشارات جلوي من نشسته بود. من البته ايشان را با يک اکبري ديگر اشتباه گرفته بودم. خلاصه از انتقاداتم شرمنده شدم اما کم نياوردم و ادامه دادم. آقاي اکبري هم زرنگي کرد و از من دعوت کرد که پيشنهاداتم را بدهم تا کار بهتر شود. شايد اگر اين اتفاق نمي افتاد من وارد اين حرفه نمي شدم. خلاصه يک کار به من سفارش داد. آن کتاب مجموعه عکس هايي از رهبر انقلاب بود که کارش را انجام دادم. با آقاي صمدي هم آنجا آشنا شدم. بعد از آن بحث «کتاب آهنگران» مطرح شد که ايده ام را گفتم و اتود زديم. يک ضبط صوت را آقاي اکبري از عمويشان گرفت و من هم نوارهايي داشتم که آوردم و خلاصه عکس برداري کرديم و طرح جلد آماده شد. آن روزها امکانات ما خيلي معمولي بود و مثلا با چراغ مطالعه، صحنه ام را نورپردازي کردم. به نظرم ايده آن کتاب خيلي خوب است اما اجرايش خوب نبوده.

-کتاب آهنگران براي شروع کار شما خيلي قوي بوده و جلد خوبي دارد.
بعد از آن کتاب سيد عزيز و کتاب شهيد بلورچي بود...
-کتاب سيد عزيز البته چيز خاصي از نظر گرافيکي نداشت...
کارهاي من کلا چيز خاصي ندارد و ممکن است برخي از آن ها رنگ و لعاب خوبي داشته باشد. در سيد عزيز البته خاص ترين کارش، انتخاب عکس بوده. براي آن کتاب چند تا اتود ديگر زده بوديم که در نهايت به اين رسيديم. اما کتاب آهنگران يک ترکيب بندي دارد.
-به نظرم کارهاي شما معمولا ايده دارد و کپي کار ديگران نيست.
ممکن است شبيه باشد اما من هيچ وقت کپي نکرده ام. مثلا در کتاب خاطرات دکتر سام، به اين طرح جلد رسيدم. آقاي داودآبادي گفت شبيه کارهاي آقاي حسين دهباشي است اما من اصلا آن کتاب ها را نديده بودم و وقتي کار کردم اصلا ذهنيتي نداشتم. اصرار داشتيم چون دکتر سام خيلي معروف نبوده، عکسي از شاه پهلوي باشد که براي اين کار محدوديت هم داشتيم. عکس دستبوسي را هم نمي خواستيم بزنيم چون دکرت سام آدم خوبي بود و با اين کار خراب مي شد. اين را گفتم تا تاکيد کنم که من سعي دارم کارهايم کپي نباشد.
-براي صفحه بندي چه کارهايي کردي؟
بعد از آن يونيفرم کتاب هاي ياران ناب در انتشارات يا زهرا را نهايي کردم که مورد توجه قرار گرفت؛ اگر چه از نظر گرافيکي چيز خاصي ندارد. وقتي هم از فروشگاه ها بازخورد مي گرفتم، راضي بودند. اين کارها براي زماني بود که من سرباز بودم و به آنجا سر مي زدم. بعد از سربازي هم پيشنهاد دادند که در يازهرا مشغول شوم که حدود 8 ماه آنجا بودم.

-بعد از آن به انتشارات 27 بعثت رفتي؟
کار آنجا خيلي طول نکشيد. من يک لئات براي صفحه آرايي کتاب هاي «بيست و هفت در 27» طراحي کردم و چند تا از کتاب ها را هم در صفحه آرايي و طرح جلدش نظارت داشتم اما مسائلي پيش آمد که نشد کارمان را ادامه بدهيم. من قرار بود کارهاي محتوايي انجام بدهم که نافرجام ماند.
-فقط با اين دو تا نشر کارکردي؟
با نشر فاتحان هم کارهاي زيادي انجام دادم که اولين کارم کتاب هاي آيت ولايت و دليل آفتاب بود. اين کتاب مربوط به کنگره شهداي نجف آباد بود و درگير مسائلي شد و متاسفانه آخرين اتودي که با کيفيت پايين فرستاده بوديم تا تاييد کنند، به همان صورت و با کيفي پايين چاپ شد و توزيع خوبي هم نداشت.
بعد از آن کتاب شهيد طيب با نام رخصت بده پهلوان را کار کردم و سپس کتاب پوتين هاي آشنا نوشته آقاي حميد حسام را طراحي کردم.
الان يادم آمد اولين کتابي که اتود زدم و به چاپ نهايي نرسيد، کتاب ققنوس فاتح بود که آقاي گلعلي بابايي براي شهيد وزوايي نوشته بود.
«بار ديگر نادر» و «بچه هاي حاج قاسم» هم دو تا از کتاب هاي ديگري بود که با نشر فاتحان کار کردم.
با ناشران دولتي دست ما بسته است و گاهي نظراتي ارائه مي شود که اصلا حرفه اي نيست.

-نارگل چگونه تاسيس شد؟
ما درخواست داديم و مجوز گرفتيم. البته کمي طولاني شد. مهر 92 درخواست مجوز را دادم و 15 آبان 93 مجوز ما صادر شد.

_در اين فاصله چه مي کرديد؟
براي چند تا کتاب وارد مذاکره شديم اما آن ها اعتماد نکردند و صبر نکردند چون واقعا هم معلوم نبود مجوز ما کي صادر شود. من هم حق مي دادم که کارشان را پيش يک ناشر ديگر ببرند.
-اولين کتابتان چه بود و کي منتشر شد؟
وقتي مجوز گرفتيم، چند کتاب را مد نظر داشتم اما آن ها طول مي کشيد. دغدغه ام اين بود که اولين کتابم را خيلي زود منتشر کنم. يکي از دوستان کتابي داشت که اگر چه در زمينه کاري ما نبود و درباره مديريت بود، اما چاپش کردم.
-اولين کتاب نارگل در زمينه دفاع مقدس کدام بود؟
کتاب جنگ و لودرچي بود که آن هم کتابي سفارش شده بود. اين کتاب براي کنگره لشگر 10 بود. اولين کتاب خودمان کتاب «گل هاي کاغذي» بود که داستاني درباره انقلاب اسلامي دارد؛ رمان نوجوان به قلم آقاي گوديني. از نظر دفاع مقدس، کتاب پهلون سعيد، اولين کتابي بود که با معيارها و استانداردهاي ما چاپ شد.
-نارگل الان به کتاب هاي دفاع مقدسي اش بيشتر شناخته مي شود. اين جمله را قبول داري؟
تقريبا همين طور است.

در غرفه نارگل همراه با علي عاشوري و محمدجواد شادانلو - نمايشگاه بين المللي کتاب تهران - ارديبهشت 96
-چرا اينطوري شد؟
ما اصلا هدفمان اين نبود که ناشر دفاع مقدس باشيم. ما دوست داريم که يک ناشر عمومي باشيم. البته از نظر موضوعي، علاقه من بيشتر بر مباحث تاريخي است که دفاع مقدس هم جزيي از آن است. مثلا کتاب جديدمان درباره تاريخ پهلوي است.
-به غير از تاريخ چه زمينه هايي را دوست داري؟
ادبيات و شعر را هم دوست دارم اما کار در اين زمينه خيلي سخت است. الا اينکه ناشر بزرگي باشد که در گوشه کارش، بخش ادبيات و شعر هم داشته باشد.

برخي منشورات نشر نارگل
-مي شود کتاب هاي دفاع مقدسي نارگل را نام ببري؟
پهلوان سعيد – مثل آب خوردن – با اجازه بزرگترها بله – بابا مهدي – حاجي فيروز – شرف خاک – اين بار رفتني ام – دربست تا آسمان – وقت اضافه – زير پوست جنگ و بگو ببارد باران...
شايد به خاطر اين که عناوين دفاع مقدسي ما زياد شد ما را به اين عنوان مي شناسند.
-دورنماي شما براي کتاب هاي دفاع مقدسي تان در نارگل چيست؟
من دوست دارم در زمينه عقلانيت کار کنيم چون اعتقادم اين است که بيشتر کتاب هاي دفاع مقدسي فعلي که فروش خوبي هم دارند، بُعد احساسي جنگ را پرداخته و عقلانيت کمرنگ شده. مثلا زير پوست جنگ، کتابي در زمينه منطق و عقلانيت و تحليل در جنگ است. اگر چه من اين موضوع را دوست دارم اما به هر حال بازار اين کتاب ها خيلي خوب نيست.

در کنار حاج صادق آهنگران طي آماده سازي «کتاب آهنگران»
- براي توليد اين مدل کتاب ها سفارشي داده ايد؟
بله، مثلا به مترجم کتاب زير پوست جنگ سپرده ام که دنبال کارهايي مثل اين باشد، اما مشخصا کسي که در بحث تحليلي جنگ کار کند را زياد نمي شناسم. يا کساني که مي شناسم، با ما کار نمي کنند.
-تا آنجايي که مي دانم دو تا کار کتاب خوب دست شما و در زندان قلم شماست. اين ها کي آزاد مي شود؟ خاطرات حاج قاسم صادقي و خاطرات همرزم شهيد همت، حاج آقا شيباني.
کتاب خاطرات حاج قاسم صادقي که البته آزاد شد. سال 91 که دغدغه کار محتوايي داشتم به سمت اين خاطرات رفتم اما چون تجربه نداشتم، اشتباهاتي کردم و سنگ بزرگ برداشتم. در خاطرات آقاي شيباني که همرزم شهيد همت بوده اند، آنقدر چيزهاي جذاب ديدم که وارد آن حوزه ها هم شدم و مصاحبه هاي مفصلي در حاشيه آن ها داشتم که درباره يگان دريايي لشگر 27 بود و با نفرات زيادي مصاحبه گرفتم. حتي يکي از آن ها مرحوم شد. آقاي شيباني اصرار داشت که درباره اين حاشيه ها هم بررسي شود. وسط هاي کار با خودم گفتم که کتابي با نام دريايي ها با موضوع همين يگان دريايي کارکنيم. مصاحيه هاي خوبي هم گرفتيم که همين الان مي شود يک کتاب نسبتا خوب از آن ها منتشر کرد. تشکيل يگان مشخص است، چند عملياتش هم هست و پايان کتاب هم وجود دارد. البته اگر بخواهيم توي جرئيات برويم امکان دارد ولي متاسفانه کار اجرايي، اين کار را به تاخير انداخت.
من دوست داشتم زندگي سه نفر را کار کنم، تقي رستگار به عنوان راننده و همراه حاج احمد متوسليان؛ باقر شيباني به عنوان همراه شهيد همت و قاسم صادقي به عنوان کسي که دنبال شهيد عباس کريمي بود. اين ها سه نيروي آزاد بودند که خاطراتشان هم حتما خيلي خواندني مي شد.
به اين نتيجه رسيدم که کار کتاب حاج قاسم صادقي را نمي توانم انجام بدهم که به نفر ديگري واگذار شد. کتاب آقاي شيباني هم بخش هايي ش انجام شده. بخش هاي صوتي پياده شده و اتودهايي هم زده شده. تحقيقات براي پاورقي ها هم انجام شده اما هنوز وارد کار نگارش نهايي نشده ام.

در جشن امضاي کتاب ديدم که جانم مي رود - ترنجستان سروش - در کنار حميد داودآبادي
-خودتان چاپش مي کنيد؟
اگر زورمان برسد بله.
-يعني اين کار سفارش جايي نبوده؟
نه. خيلي ها اصلا جلوي کار را مي گرفتند و مخالف بودند که من خاطرات را بگيرم اما آقاي شيباني مقاومت کرد و تا آخر کار، آمد. اميدوارم اين کار هم تمام شود تا جواب اعتماد آقاي شيباني را بدهم.
-بازار کتاب هاي دفاع مقدس در چه حالي است؟
-شکر خدا خوب است.

-يعني شما راضي هستيد؟
خوب بودن بازار کتاب هاي دفاع مقدس به معناي راضي بودن ما نيست. به نظر من به نسبت زحمتي که ما مي کشيم، نتيجه نمي بينيم. شايد نياز به گذر زمان دارد چون الان فقط دو سال و اندي از کار ما مي گذرد. شايد لازم باشد 5 سال از کار ما بگذرد تا خاک خوري مان تمام شود. کتاب هاي زير پوست جنگ و روزي روزگاري القاعده ما را جا انداخت. قبل از آن هم کتاب اشعار مرحوم آقاسي براي ما اعتبار خوبي به همراه داشت. همچنين کتاب هاي پهلوان سعيد و آدم شدن چه مشکل و کتاب هايي که امسال چاپ کرديم مثل کتاب احمد متوسليان هستم، بازتاب هاي رسانه اي خوبي داشت. الان کتاب بگو ببارد باران با اين که دو ماه است چاپ شده، تغريبا استقبال خوبي داشته. کتاب «خاطر اعلي حضرت آسوده» هم احتمالا براي شناخته شدن نارگل خيلي کمک کند. کتابي هم داشتيم که اولين کتاب عکس جنگ سوريه در جهان است. اين کتاب هم متاسفانه آنطور که بايد ديده نشد. ما با اينکه ناشر تازه کاري هستيم اما کارهايي کرده ايم که کارهاي کوچکي نبوده. البته ديگران بايد نظر بدهند.

رونمايي از کتاب جديد انتشارات نارگل، خاطر اعلي حضرت آسوده!
-درباره کتاب آخرتان هم کمي صحبت کنيد. همين کتاب خاطر اعلي حضرت آسوده...
آقاي داودآبادي سال 94 گفت که يک کتاب درباره يکي از وزراي پهلوي دارم. قرار شد پس از تکميل، آن کتاب را بياورد. اواخر تابستان 95 يک کتاب با 600 صفحه مطلب را آورد که گفتم ما برنامه داريم کتاب بالاتر از 200 صفحه چاپ نکنيم؛ چون براي سرمايه گذاري توانايي لازم را نداريم. ما اول بايد جا افتاده بشويم و بعد وارد کارهاي سنگين بشويم. کتاب را که خواندم، ديدم خيلي جذاب است.
-به نظر من هم مقدمه جذابي دارد. البته خود کتاب هم خيلي خواندني است.
حس کردم نمي شود از اين کتاب گذشت اما روي نگارش کار و رسم الخط نظراتي داشتم که خلاصه با آقاي داودآبادي به نتايجي رسيديم و کتاب چاپ شد. در زمينه برخي اختلاف نظراتي که وجودداشت هم آقاي کمره اي خيلي کمکمان کرد. ما البته مي خواستيم کار به نمايشگاه کتاب برسد اما مجوزش هم خيلي دير صادر شد و کلا با تاخير به چاپ رسيد و همين دو هفته پيش از چاپخانه بيرون آمد.
-چه خوب مي شد اگر نظرت را درباره اين کلمات مي دانستيم...
دفاع مقدس: بهترين الگوي زندگي براي هميشه
کتابفروشي: هروقت اعصابم خرد است، مي‌روم يکي دو ساعت توي کتاب‌فروشي‌ها دور مي‌زنم تا حالم خوب بشود.
حميد داود آبادي: کار با ايشان سخته ولي ممکنه!
مرحوم آقاسي: کاش دوران حيات دنيايي‌اش را درک مي‌کردم.
وزارت ارشاد: سرطان بروکراسي
مجمع ناشران انقلاب اسلامي: مجموعه‌اي از آدم‌هاي خوب، ولي ناکارآمد
ليتو گرافي: محمود کيايي (ليتوگراف کتاب‌هاي خودمون)
کاغذ ايراني: بي‌کيفيت
انار: ميوه‌ بهشتي براي آزمايش آدم‌هاي تنبل
سِلفي: لوس‌بازي مدرن
گلعلي بابايي: مداومت، کليد موفقيت است.
سبزوار: سرزمين آباء و اجدادي
کتاب خوب: غنيمت است
نويسنده: خوبش کمه
ناشر: ناشري حرفه‌ي رندان بلاکش باشد!
عشق: تجربه‌اي ندارم
* ميثم رشيدي مهرآبادي

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۰۸۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتشارات شهید کاظمی با دست پر به نمایشگاه می‌­آید

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نمایشگاه کتاب فرصتی است تا ناشران کتاب در زمینه‌های مختلف، تازه‌های نشرشان را در معرض فروش و معرفی مردم قرار دهند.

انتشارات شهید کاظمی به ­عنوان یکی از ناشران فعال در زمینه نشر کتب ادبیات پایداری و حوزه دفاع مقدس، با بیش از 60 اثر تازه­ نشر در سی ­وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در سال 1403 حاضر می­‌شود. این انتشارات، از بین بیش از 700 عنوان کتابی که تا به حال روانه بازار نشر کرده است، حدود 500 عنوان کتاب را با خود به نمایشگاه می ­آورد که بیش از 60  عنوان از آن، جزو آثار جدید به ­حساب می‌آیند.

این نشر را می‌توان جزو چند ناشر برتر در بین ناشران جبهه فرهنگی انقلاب دانست. همچنین می‌توان ادعا کرد انتشارات شهید کاظمی در میان ناشران مردمی در رده نخست قرار دارد.

کتاب «در فاصله دو بوسه» اثر غلامعلی حداد عادل، «اُم علاء» به قلم سمیه خردمند، «پلاسما» نوشته فاطمه شایان پویا، جلد 6 تا 9 مجموعه «تبار انحراف» اثر حجت­الاسلام مهدی طائب، جلد دوم مجموعه «ماجرای علامه و انقلاب» نوشته رضا اکبری آهنگر و وحید خضاب، «دورت بگردم» اثر فائضه غفارحدادی، «گرای باقر» به قلم امیرحسین انبارداران، «تصویری دربند» به قلم مونس عبدی­زاده و چند اثر دیگر، از جمله آثاری هستند که برای اولین­بار در نمایشگاه کتاب از آن­ها رونمایی خواهد شد.

انتشارات شهید کاظمی بدون وابستگی به نهاد خاصی(ناشر خصوصی) و صرفاً با حمایت‌های مردمی و فروش کتاب توانسته است در کنار اثرگذاری در فضای فکری و فرهنگی کشور، رقابت خوبی با سایر ناشران انقلابی داشته باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • نشر پویانما با «نخستینه های چاپ ایران؛ کتاب‌های چاپ سربی دوره اول» در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳
  • خلیج‌ فارس امن‌ترین نقطه دریایی جهان است | اسکورت کشتی‌های تجاری ایران در آب‌های فرامرزی
  • برگزاری آیین نقد کتاب لبخند آفتابی
  • «اخلاق و درام» راهی بازار نشر شد
  • فاز نخست موزه دفاع مقدس زنجان سوم خرداد افتتاح می‌شود
  • تالیف و تدوین ۲۰۰ کتاب با موضوع ایثار و شهادت در کهگیلویه و بویراحمد
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • تالیف و تدوین ۲۰۰ کتاب با موضوع ایثار و شهادت در استان
  • آیین زورخانه ای به مناسبت اولین سالگرد نکوداشت پهلوان بهمن ضیایی
  • انتشارات شهید کاظمی با دست پر به نمایشگاه می‌­آید